جدول جو
جدول جو

معنی وارون زدن - جستجوی لغت در جدول جو

وارون زدن
(صِ لَ / لِ گِ رِ تَ)
وارونه زدن. سرنگون کردن. زیر و بالا کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
وارون زدن
واژگون شدن سرنگون شدن: (ز خشم تو وارون شود خصم والا زعفو تو والا شود بخت وارون) (سوزنی)، دیگرگون شدن تغییر یافتن
تصویری از وارون زدن
تصویر وارون زدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاروان زدن
تصویر کاروان زدن
کنایه از دزدیدن اموال مسافران کاروان با حمله به آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وارو زدن
تصویر وارو زدن
در ورزش پشتک زدن در آب یا گود زورخانه و بر روی زمین
برعکس کار کس دیگر کاری انجام دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روارو زدن
تصویر روارو زدن
فریاد برو برو برآوردن، برای مثال وقت بیاید که روارو زنند / سکۀ ما بر درمی نو زنند (نظامی۱ - ۶۲)
فرهنگ فارسی عمید
(ضِ گَ دَ)
معکوس زدن. معکوس کردن.
- نعل وارونه زدن، به اشتباه انداختن
لغت نامه دهخدا
(ضِ مَ دَ)
برگشتن. واژگون شدن، دگرگون شدن. تغییر کردن:
بندۀ ترکان شدند بار دگر
نجم خراسان چو نخل وارون شد.
ناصرخسرو.
ز خشم تو وارون شود خصم والا
ز عفو تو والا شود بخت وارون.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
تصویری از وارون کردن
تصویر وارون کردن
واژگون کردن سرنگون ساختن، دیگرکون کردن تغییر دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
مایه زدن تزریق واکسن تلقینح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاروان زدن
تصویر کاروان زدن
حمله کردن دزدان و قاطعان طریق به کاروان: (اگر سلطان دفع دزدان نکند ببازوی خود کاروان میزند) (مجالس سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قارون شدن
تصویر قارون شدن
دارا گشتن توانگر شدن توانگر شدن غنی گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاروب زدن
تصویر جاروب زدن
جاروب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
برهو زدن شستن چیزی با صابون. یا صابون زدن به دل. امید چیزی را در سر پروراندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارو زدن
تصویر وارو زدن
پشتک زدن در آب یا در گود زورخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارونه زدن
تصویر وارونه زدن
وارون زدن، یا نعل وارونه زدن، مردم را باشتباه انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارنگ زدن
تصویر وارنگ زدن
رنگ مخالف زدن، بعکس عمل کردن نقش مخالف بازی کردن: (و هر رنگی زدیم وارنگ آنرا زد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صابون زدن
تصویر صابون زدن
((زَ دَ))
شستن چیزی با صابون
صابون زدن به دل: امید چیزی را در سر پروراندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روارو زدن
تصویر روارو زدن
((~. زَ دَ))
فریاد زدن، فریاد برو برو زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وارو زدن
تصویر وارو زدن
پشتک زدن، واکنش نشان دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
Vaccinate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
vacciner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
chanjo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
예방접종하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
aşı yapmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
টিকা দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
टीका लगाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
vaccinare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
impfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
vaccineren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
вакцинувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
вакцинировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
szczepić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
vacunar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
vacinar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
接种
دیکشنری فارسی به چینی